تورات یعنى تعلیم و بشارت، کتابى است آسمانى که بر پیامبر عظیم الشأن حضرت موسى
نازل شده است. ولى یهود، این کتاب را تحریف کرده و خرافات و افسانه هاى
زیادى در آن جاى داد، به طورى که امروز به صورت یک کتاب مضحفک و عجیب در
آمده است.
الف ـ خدا در نظر یهود
خداوند، در کتاب مقدّس یهود، شکل عجیب و غریبى به خود گرفته است.
مثلاً مانند انسان است(2)،
گیسو و لباس دارد(3)دوپا دارد(4)،
مانند انسان راه مى رود(5)، از آسمان به زمین فرود آمده به هر کجا که
بخواهد مى رود و جائى را براى سکونت و زندگى خویش مسکن قرار مى دهد(6)، آن
قدر نادان است که بدون نشانه نمى تواند خانه مـؤمنان را از خانه کـفّار
تشخیـص دهد(7)و از خیلى چیزها بى خبر است(8)، پیمان خود را مى شکند(9)، از
کرده خویش پشیمان مى شود(10)،
گاهى غصه مى خورد و بر کارى که کرده است اندوهگین مى شود(11)، با انسان
کشتى مى گیرد(12)و درعین این که سه تا است، یکى است، یعنى هم یگانه است و
هم سه گانه(13)، مار از او راستگوتر است زیرا مار راست مى گوید و خدا دروغ
مى گوید(14)،
از آسمانها به زمین آمده بین کلام مردم تفرقه مى اندازد مثل استعمار که
مى گوید: (تفرقه بیانداز و حکومت کن) چون از وحدت کلام آنها مى ترسد(15)،
چیزى را مى گوید و باز تغییر مى دهد(16) این است، صفات خداوند در نظر یهود!
ولى خداوند جهان از همه این خرافات منزّه و مبرّا است، نه جسم است و نه
عوارض جسمى بر او عارض مى شود، همیشه راست مى گوید و هیچ وقت پیمان خود را
نمى شکند، تمام اعمالش از روى خفرد و حکمت است، ابدا اندوهگین و محزون
نمى شود، یکى است و شریک ندارد و همیشه خواهان خیر مردم است.
ب ـ پیامبران در نظر یهود:
پیامبرانف (کتاب مقدس!) دست کم از خدایان آن ندارند مثلاً بعضى آنها:
1 ـ با زنان نامحرم زنا مى کنند، چنانچه به حضرت داود نسبت داده اند(17).
2 ـ با دختران خود زنا مى کنند و به حضرت لوط نسبت مى دهند(18).
3 ـ مردم را فریب مى دهند و آنها را مى کشند و زنهایشان را به همسرى درمى آورند. این عمل را هم به حضرت داود نسبت مى دهند(19).
4 ـ با خداوند کشتى مى گیرند، چنانچه به حضرت یعقوب چنین نسبت مى دهند(20).
5 ـ کارهائى را که خداوند نهى کرده انجام مى دهند، چنانچه به حضرت سلیمان نسبت داده اند(21).
6 ـ قلبهایشان به جانب بفت متمایل مى شود، چنانچه به حضرت سلیمان نسبت مى دهند(22).
7 ـ براى پرستش بفتها خانه مى سازند و این مطلب را نیز به حضرت سلیمان نسبت داده اند(23).
8 ـ خداوند مى خواهد آنها را بکشد، چنانچه به حضرت موسى نسبت مى دهند(24).
9 ـ ستمکار هستند و به کشتار کودکان و افتادگان وگاوان و گوسفندان فرمان مى دهند(25)
10 ـ با خداوند درشتى و خشونت مى کنند، چنانچه این موارد را هم به حضرت موسى نسبت داده اند(26).
11 ـ سالهاى متمادى بین مردم لخت و پا برهنه راه مى روند، چنانچه به اشیاى پیامبر نسبت داده اند(27).
12 ـ به گردنهاى خویش بند و یوغ مى گذارند و این را هم به ارمیاى پیامبر نسبت مى دهند(28).
13 ـ خداوند فرمانشان مى دهد تا نان آلوده به نجاسات انسانى بخورند.
14 ـ خداوند به آنها دستور مى دهد که سر و صورت خود را بتراشند و این دو مورد را هم به حزقیال نسبت داده اند(29).
15 ـ خداوند امرشان مى کند تا زن زنا زاده را به همسرى در آورند و گفته اند که یوشع چنین کرده است(30).
16 ـ مردم را به پرستش بفت ترغیب کرده و خود بفت مى سازند، و مى گویند که این عمل را هم هارون انجام داده(31).
17 ـ از راه زنا متولّد شده اند، چنانچه به یفتاح پیامبر نسبت مى دهند(32)
18 ـ شراب مى نوشند و مستى مى کنند و به حضرت نوح نسبت داده اند(33).
19 ـ دروغگو هستند، چنانچه به پیامبر سالخورده حضرت نوح نسبت مى دهند(34).
20 ـ و یکى از صفات حضرت یعقوب را گفته اند که نبوّت را به زور از خداوند گرفته است(35).
این است صفات پیامبران و سفراى الهى در نظر عهد عتیق!
آرى یهود، این صفات زشت را به پیامبران(علیهم السلام) نسبت داده تا میدان
گناه براى آنها باز باشد و دامن خود را از هرگونه آلودگى و معصیتى پاک
بنمایند، تا اینکه اگر زنا کردند، و یا شراب نوشیدند، دروغ گفتند، عهد و
پیمان شکستند کس نتواند به آنها اعتراض کرده و آنها را سرزنش کند و براى
گناه و معصیت آزاد بوده و تمام نسبت هاى زشت را به فرستادگان خدا یعنى
پیغمبران روا دارند که اگر کسى متعرّض آنها شد، بگویند:
مگر پیامبران خدا چنین نمى کردند؟! ما هم این اعمال را از آنها آموخته و انجام مى دهیم!
ولى انبیاء اولى العزم(علیهم السلام) از نظر عقل و منطق از همه دروغها و
افسانه ها مبرّا و منزّه مى باشند، زیرا آنها معصوم بوده و هیچ عمل زشتى را
انجام نمى دهند.
منبع : بیداری اسلامی برگرفته از انجمن منجی دوازدهم ادامه دارد ....